در جایی که بزرگ شدم، حتی صحبت درباره حضور در سینما یک جور خیالپردازی محسوب میشد، چه رسد به حضور در فیلمهای آمریکایی. به ما آموزش داده بودند که غایت آرزوهایمان، حضور در نمایشهای کلاسیک باشد و تنها از این طریق میتوان بازیگری توانا بار آمد. اما هیچوقت به ...
این موضوع اهمیتی نمیدادم. من در یک خانواده متوسط و با فرهنگ انگلیسی بزرگ شدم، اما به مدرسهای در محلهای در جنوب لندن میرفتم. بزرگترین مزیت این مساله این بود که میتوانستم شخصیتی شروشور در خیابان و مودب در خانه داشته باشم. از همان زمان یاد گرفتم دوگانگی شخصیتی امری محال نیست....> این بخشی از صحبتهای کسی است که امسال به خاطر بازی در فیلمی نامزد اسکار است که به خوبی توانسته شخصیتی با دو هویت را تجسم بخشد. این دو هویتی همیشه همراه او بوده، چه زمانی که در فیلم <آخرین بازمانده موهیکانها> در نقش یک آمریکایی سفیدپوست به نام <چشم شاهین> در میان سرخپوستها بازی کرد، چه زمانی که در <عصر معصومیت> در نقش یک شخصیت با خلق و خوی انگلیسی به نام <نیولند آرچر> بازی کرد و حتی زمانی که در <دارودستههای نیویورکی>، ایفاگر نقش <بیل قصاب> بود. دانیل مایکل بلیک دیلوئیس هنرپیشه بریتانیایی ملقب به دیلوئیس را میتوان بیاغراق به عنوان یکی از بزرگترین بازیگران تاریخ سینما برشمرد. اولینبار که او را در فیلم <عصر معصومیت> دیدم مطمئن بودم که اسکورسیزی توانسته جانشین برحقی برای رابرت دنیروی میانسال پیدا کند. بعدتر بازی او را در فیلم <رختشوی زیبای من> که بر اساس داستانی از حنیف قریشی ساخته شده بود و درباره رابطه دو جوان انگلیسی و پاکستانی در یکی از مناطق مهاجرنشین لندن بود، دیدم و علاقهمندیام به بازی این بازیگر انگلیسی دوچندان شد. این فیلم برای او جوایز بیشماری به همراه داشت اما همچنان در فیلمهای انگلیسی ظاهر شد تا اینکه با فیلم < به نامپدر> و < پای چپ من> وارد سینمای آمریکا شد که اولین اسکار را برایش به همراه داشت. اما دیلوئیس در آخرین فیلمش، <خون به راه میافتد> که پل تامس آندرسن آن را نوشته و کارگردانی کرده، نامزد بهترین بازیگر مرد است. او در این فیلم، نقش شخصیتی را بر عهده دارد که در کالیفرنیا به دنبال کسب ثروت از طریق اکتشاف نفت است. دیلوئیس مشقات و تلاشهای معدنچی خردهپایی را به تصویر میکشد که خود را تبدیل به سرمایهداری بانفوذ و مالک چاه نفت میکند. <خون به راه میافتد> فیلمی درباره جاذبه و زرق و برق غرب و همچنین تاوانی است که باید برای موفقیتهای ناگهانی پرداخت. دیلوئیس همیشه با بازی خیرهکنندهاش تماشاگر را شگفتزده میکند. او در هر فیلم میتواند برای تجسم بخشیدن کامل به یک شخصیت، چنان فیزیک، چهرهو بازیاش را متحول کند که تماشاگر هر بار احساس کند با یک بازیگر جدید روبه رو است. شاید هم دلیل اینکه دیلوئیس طی 10 سال گذشته، تنها در چهار فیلم بازی کرده، همین نکته باشد.
سلام سلاممممم
باشه بابا گریه نکن لینکت میکنم :)
وبلاگت قشنگه موفق باشی اما رنگ قالبش خیلی دل ادمو میگیره :(
شما هم وبلاگ قشنگی دارید با تبادل لینگ موافقم